پند هایی که می آموزندچگونه پند بگیریم |
پس دنبال ارتباط نباشیم
[ بازدید : 620 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] راست می گوید
[ بازدید : 561 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] نمونه ای از سخنان بزرگان زرتشتکسی که بر قلب خود غلبه نکرد بر هیچ چیز غالب نخواهد شد. زرتشت رفتار کن با دیگران همانطوری که توقع داری که دیگران با تو رفتار کنند.زرتشت . آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر .زرتشت کسی را فریب مده تا دردمندنشوی زرتشت . با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی زرتشت [ بازدید : 918 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] کارهای بچه گی[ بازدید : 820 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] دهه هفتاددخترهای عزیز: من قسط توهین ندارم فقط قسط من شاد کردن شمااست. [ بازدید : 835 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] بهترین لحظات[ بازدید : 837 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] پند های زندگی[ بازدید : 866 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] گر یههمیشه گریه نشانه ی ضعف نیست. گاهی نشانه ی یک بخشش است، گاهی یک فداکاری، گاهی یک ظلم و گاهی هم نمایانگر عظمت یک عشق
[ بازدید : 825 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] نقطه آغاز
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی به آخر دنیا رسیده ای، درست در نقطه آغاز هستی! [ بازدید : 769 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] امیدواریوقتی تو زندگی به یک در بزرگ رسیدی که روش یک قفل بزرگ هست نا امید نشو چون اگه قرار بود در باز نشه بجاش دیوار میزاشتن [ بازدید : 668 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] زندگیزندگی حواسشو جم میکنه ببینه تو چیرو بیشتر از همه دوست داری تا دقیقآ همون ازت بگیره
[ بازدید : 670 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] دعای خیریک کشتي گرفتار درياي طوفاني شد و غرق گشت و تنها دو تن از سرنشينان اين کشتي که شنا بلد بودند توانستند
خود را به يک جزيره خشک کوچکي برسانند اين دو نفر دو دوست قديمي بودند. به جزيره که رسيدند فهميدند راهي براي نجات در اين جزيره ندارند جز اينکه به درگاه خداوند دعا کنند تا آنان را نجات دهد. براي اينکه بفهمند دعاي چه کسي مؤثرتر است، جزيره را به دو قسمت تقسيم کردند و هر يک در بخش خود شروع به دعا کردند. مرد اول از خدا غذا خواست. صبح روز بعد، يک درخت پر از ميوه را در کنار خود ديد . مرد خوشحال شد و مشغول خوردن ميوهها شد. قلمرو مرد دوم همانطور خشک و لم يزرع باقي ماند و چيزي عايدش نشد. پس از يک هفته، مرد اول احساس تنهايي ميکرد و از خداوند طلب يک همدم کرد . روز بعد کشتي ديگري غرق شد و تنها نجات يافته آن يک زن بود که به طرف جزيره شنا کرد و به مرد اول رسيد. در طرف ديگر جزيره، مرد دوم چيزي نداشت. چيزي نگذشته بود که مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس، و غذاي بيشتر کرد. روز بعد، انگار که سحر و جادويي شده باشد همه چيزهايي که مرد اول خواسته بود برايش فراهم شده بود. با اين حال، مرد دوم هنوز هيچ چيز برايش آماده نشده بود. در نهايت، مرد اول دعا کرد که يک کشتي به جزيره برسد تا او و همسرش بتوانند جزيره را ترک کنند. صبح روز بعد، يک کشتي در سمتي از جزيره که مربوط به مرد اول بود لنگر انداخت. مرد اول با همسرش سوار کشتي شدند و تصميم گرفت مرد دوم را تنها در جزيره رها کند. مرد اول فکر کرد که دوستش شايسته دريافت نعمتهاي خداوند نيست چون به هيچ يک از دعاهاي او پاسخ داده نشده بود. وقتي کشتي در حال ترک جزيره بود، مرد اول صدايي غرشوار از آسمانها شنيد: «چرا دوست خود را در جزيره تنها ميگذاري؟» مرد اول جواب داد: «اين نعمات براي من است چون من بودم که براي دريافت آنها دعا کردم. دعاهاي دوستم مستجاب نشد پس سزاوار چيزي نيست.» صدا با حالتي توبيخگونه به او گفت: «تو اشتباه ميکني! دوست تو تنها يک دعا کرد که به من به آن پاسخ دادم. اگر دعاي او را مستجاب نميکردم، تو هيچ يک از اين نعمتها را دريافت نميکردي.» مرد اول گفت: «به من بگو دوستم چه دعايي کرده بود که من بايد همه اينها را مديون او باشم؟» صداي آسماني گفت: «او دعا کرد که به همه دعاهاي تو پاسخ داده شود.» همه ميدانيم که نعماتي که به ما عطا ميشوند فقط نتيجه دعاهاي ما نيست بلکه عامل اصلي آن دعاهاي ديگران در حق ماست. براي دوستان خود ارزش قائل شويد و کساني که شما را دوست دارند تنها نگذاريد. [ بازدید : 661 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] مسجد بهلولمسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم؛ گفت: برای چه، پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول می خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول» ناراحت شدند، بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟! بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. چه بسا کارهای بزرگی که از نظر ما بزرگ است ولی در نزد خدا ذره ای نمی ارزد. شاید بسیاری از بناهای عظیم از مساجد و زیارتگاهها، بیمارستانها، مدارس و... چنین سرنوشتی داشته باشد، حسابش با خداست [ بازدید : 680 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] داستان بهلول و حقیقتروزی یکی از حامیان دولت از بهلول پرسید : تلخترین چیز کدام است؟ بهلول جواب داد : حقیقت است آن شخص گفت : چگونه میشود این تلخی را تحمل کرد؟ بهلول جواب داد : با شیرینی فکر و تعقل !!!
[ بازدید : 701 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] انرژی مثبتانسان موفق کسی است که درتاریکی به دنبال شمع بگردد.نه این که منتظر بنشیندتا صبح شود
[ بازدید : 655 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] چگونه مشکلات حل می شوند؟فرارکردن از مشکلات فقط فاصله رسیدن به راه حل را افزایش می دهد .آسانترین راه برای گریختن از مشکلات حل کردن آنها است.
[ بازدید : 702 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By : Avablog.ir ] |